حضرت آیت الله سید علی اکبر فال اسیری

کلیپ معرفی آیت الله سید علی اکبر فال اسیری:

تولد: 1256قمری

محل تولد: لامرد

وفات: 1319قمری

مزار: حافظیه شیراز

عمر: 63 سال

اساتید:بزرگانی چون میرزا حبیب اللّه رشتی، شیخ مهدی کجوری، شیخ محمد اسیری و… .

آثار:کتاب المیراث، حاشیه بر شرح لمعه، رساله عملیه و…

ولادت:

فقیه و مجاهد نستوه، سیدعلی اکبر فال اسیری از جمله شخصیت های روحانی است که در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران به خوبی درخشید و با تلاش و اقدامات شجاعانه خود عرصه را بر استعمارگران و دولت مردان خائن تنگ کرد. ایشان در خانواده ای مذهبی در روستای «اسیر» از توابع شهرستان لامرد فارس دیده به جهان گشود.

تحصیل:

آیة اللّه فال اسیری پس از گذراندن دوران کودکی به تحصیل علوم دینی روی آورد، نخست مقدمات و سطح را در زادگاهش فرا گرفت، سپس عازم شیراز گردید و سال ها از محضر بزرگانی چون آیةاللّه شیخ مهدی کجوری و… بهره برد. چندی بعد برای استفاده از استوانه های فقه و اصول رهسپار نجف اشرف گردید و در حوزه درسی اساتید بزرگ و برجسته آن زمان مانند میرزا حبیب اللّه رشتی شرکت کرد. ایشان از شاگردان ممتاز و مورد علاقه استاد به شمار می رفت و خود نیز به تدریس می پرداخت.

بازگشت به شیراز:

گرچه آیةاللّه فال اسیری قصد مجاورت دایم در نجف اشرف داشت، اما در پی تقاضای مکرر علما و مردم شیراز و صلاحدید استادش به شیراز مراجعت کرد. شیخ آقابزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه، اشاره به این جریان کرده و می نویسد: «فال اسیری قصد اقامت دایم در نجف را داشت، لکن استاد او (میرزا حبیب اللّه رشتی) از وی خواست به شیراز باز گردد تا مردم از دانش و فضل او بهره مند شوند.» فال اسیری با مراجعت به شیراز سال ها به تدریس علوم دینی، ارشاد مردم و اقامه نماز جماعت در مسجد وکیل پرداخت و از موقعیت و نفوذ اجتماعی والایی در بین مردم و روحانیون فارس برخوردار بود.

فعالیت های سیاسی:

اجتهاد و تقوا، آگاهی به مسایل روز و نقشه های شوم استعمارگران و شجاعت و دلاوری، از آیةاللّه فال اسیری شخصیتی ممتاز و متنفذ ساخته بود به گونه ای که در دفاع از اسلام و حقوق مسلم مردم سکوت را روا نمی داشت و در برابر زورگویی های حاکمان وقت ایستادگی می کرد. که در مواردی منجر به تبعید ایشان آن منطقه گردید.

نهضت تنباکو:

در جریان قرارداد ذلت بار واگذاری امتیاز خرید و فروش انحصاری توتون و تنباکوی ایران برای مدت 50 سال به کمپانی رژی توسط ناصرالدین شاه قاجار که مخالفت روحانیون را به همراه داشت و منجر به نهضت تنباکو گردید، آیةاللّه فال اسیری رهبری خطه شیراز را برعهده داشت و از اولین کسانی بود که علیه این قرارداد ننگین فریاد برآورد و اعتراض کرد. وی در جمع مردم معترض شیراز که در مسجد وکیل، اجتماع کرده بودند، بر فراز منبر رفت و ضد دولت و کمپانی مزبور، مطالبی ایراد کرد و در پایان، شمشیری از زیر عبای بیرون آورد و گفت: «موقع جهاد عمومی است، ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید، من یک شمشیر و دو قطره خون دارم، هر بیگانه ای که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید، شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد.»

تبعید به بصره:

سخنان پرشور ایشان چنان انقلاب و هیجانی در مردم شیراز به وجود آورد که تا مدتی نمایندگان کمپانی رژی از ورود به شهر، منع شدند. در پی این حوادث، حاکم شیراز با کسب دستور از ناصرالدین شاه، سید را دستگیر و تحت الحفظ از راه بوشهر به بصره تبعید کرد. این اقدام با اعتراض شدید مردم و روحانیون مواجه شد و همه خواهان بازگشت آن روحانی مبارز شدند. سید علی اکبر فال اسیری در بصره ضمن ملاقات با سیدجمال الدین اسدآبادی و گفت وگو درباره مسایل ایران به سامرا رفت تا با میرزای شیرازی مرجع بزرگ جهان تشیع، دیدار کرده و ایشان را از نزدیک در جریان ضرر و زیان آن قرارداد ننگین خارجی قرار دهد. تبعید فال اسیری و ملاقات وی با میرزای شیرازی در فتوای سرنوشت ساز میرزا در مورد تحریم تنباکو موثر بود.

اعتراض میرزا به تبعید آیةاللّه فال اسیری:

میرزای شیرازی طی تلگرامی به ناصرالدین شاه اعتراض شدید خود را نسبت به حوادث کشور و تبعید سیدعلی اکبر فال اسیری ابراز نمود و از شاه خواست تا از فال اسیری عذرخواهی کند، که این امر تحقق یافت و ایشان با احترام از راه کرمانشاه به کشور وارد شد.

ویژگی های شخصی:

آیةاللّه فال اسیری علاوه بر فضل و مقام علمی، فقیهی مهذب و آراسته به مکارم اخلاقی بود ایشان مردی ولایی و اهل توسل به اهل بیت علیهم السلام بود، گاه به بیابان می رفت و زیارت عاشورا را قرائت می کرد. وی دارای روحی بلند و از شجاعت حسینی برخوردار بود.

برخورد با دیپلمات انگلیسی:

نمونه ای از شجاعت و اقتدار ایشان را در برخورد با یک دیپلمات انگلیسی ملاحظه می کنیم: روزی، آیةاللّه سید علی اکبر فال اسیری به مسجد می رفت، یک نفر را دید که لباس فرنگی پوشیده و با حالت غرور سوار بر اسب از همان مسیر سید، عبور کرد. سید پرسید این سوار کیست؟ همراهان وی گفتند: کنسول انگلیس است. سید به دیپلمات انگلیسی دستور داد تا از اسب پیاده شود! وی از اسب پیاده شد و کلاهش را به عنوان سلام و عرض ادب برداشت. سید به او گفت: کلاهت را بر سر بگذار و به هر مسلمانی که رسیدی باید سلام کنی، یهود و نصارا که اهل ذمه هستند حق ندارند در معابر مسلمین سواره ظاهر شوند. این عمل در زمانی صورت می گرفت که انگلیسی ها نفوذ داشتند و برای ملت ایران تصمیم می گرفتند.

حمایت از نوآوری:

از ویژگی های ایشان حمایت از نوآوری های مشروع بود. یکی از اهالی شیراز در بمبئی هندوستان آموزش عکاسی دیده بود. پس از مراجعت به شیراز، مغازه عکاسی تأسیس کرد و به عکاس باشی شهرت یافت، عده ای با او مخالفت می کردند و هنر عکاسی را تحریم کردند، این افراد مانع بزرگی برای کسب و کار عکاس باشی بودند. عکاس باشی به ناچار حضور آیةاللّه فال اسیری رسید و مشکل کارش را با او مطرح کرد. آیةاللّه فال اسیری دستور داد تا عکسی از وی بگیرد. عکاس باشی دوربین خود را آماده کرد و عکس ایشان گرفت و آن را ظاهر کرده و در قابی گذاشت و به ایشان تقدیم کرد. آیةاللّه فال اسیری گفتند: این شغل شما مشروع و حلال است. عکاس باشی پس از کسب اجازه، عکس آیةاللّه فال اسیری را تکثیر و در معابر عمومی شهر نصب کرد و بدین وسیله مشروع بودن کار خود را ثابت کرد.

وفات:

این عالم وارسته و فقیه مجاهد عمری را در صداقت و پاکی با مردم زیست و سرانجام در ماه ربیع الثانی سال 1319 قمری روح مطهرش به سرای باقی شتافت. پیکر پاکش با شکوهی خاص در میان حزن و اندوه مردم در حافظیه شیراز به خاک سپرده شد و به مدت سه روز بازار شیراز تعطیل و مجالس عزا برگزار گردید.

روح پاکش با اولیاءاللّه محشور باد

منابع: گلشن ابرار، ج5، علمای مجاهد